يك ماهگي تو دل ماماني
وقتي فهميدم منم يه فندوق تو دلمه.نمي دونستم بايد بخندم يا گريه كنم.چك بي بي 2 خطه شده بود و خط دوم كمرنگ بود.وقتي دكتر رفتم و آز دادم و سونو گرافي دادم دكتر گفت تو سونو كه معلوم نيست ولي توي ازمايش خونت ميگه يك ماهه بارداري.......... دلم يكهو ريخت ..آخه ما تازه اسباب كشي كرده بوديم و من كلي توي خونه جعبه سنگين بالا پائين كرده بودم.دردم هم زياد بود.دكتر گفت اگه دردت بيشتر بشه بايد بري بيمارستان.حالم كلي گرفته شد. به خدا گفتم :خدايا خواهش مي كنم من تحمل بيمارستانو ندارم.نذر كردم و ............... خدايا شكرت كه حالمو خوب كردي.عمل نمي خواد بكنم.ني نيم 4 هفتشه. خيلي سخته تا ماه 5 وايسم تا ببينم دخملي يا پسر.فقط برات آرزو مي كنم ك...